چگونگي آوردن محسن (صلوات الله عليه) در رجعت
امام صادق (صلوات الله عليه) فرمود :وقتي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)ظهور كند :
... آن گاه حضرت حسين (صلوات الله عليه) در حالي كه آغشته به خونش است ، بر مي خيزد ؛پس به سوي دوازده هزار صديق حركت مي كند كه همه در راه خدا شهيد شده اند ، و از خاندان پيامبر (صلي الله عليه و آله) يا از شيعيان و دوستان و ياران ايشان اند ، و همه آغشته به خونشان هستند.
در اين هنگام ، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) او را مي بيند و سخت مي گريد؛ اهل آسمان ها و زمين و هر آنچه بر آن است ، از گريه حضرت مي گريند . در اين لحظه ، فاطمه (صلوات الله عليها) فريادي بر مي آورد كه زمين و زمينيان به لرزه در مي آيند . امير المومنين و حسن (صلوات الله عليهما) در طرف راست حضرت مي ايستند ، و فاطمه (صلوات الله عليها) در طرف چپ ايشان ؛حسين (صلوات الله عليه) مي آيد ، پيامبر (صلي الله عليه و آله)او را به سينه اش مي چسباند و مي فرمايد :
فدايت شوم حسين جان ! چشمانت روشن باد وچشمان من به خاطر تو روشن باد ؛و از طرف راست حسين (صلوات الله عليه) حمزه ؛ شير حق در زمين ، و از طرف چپ او جعفر بن ابي طالب طيار و در جلو روي او ابو عبيده بن حارث ؛فرزند عبد المطلب مي آيد .
و محسن (صلوات الله عليه) را در حالي كه آغشته به خونش است ، خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت اسد ؛مادر امير المومنين (صلوات الله عليه) كه دو جده ي او هستند ، مي آورند و نيز ام هاني و جمانه ؛عمه هايش ؛دختران ابي طالب ( عليهم السلام) همراه اسماءبنت عميس خثعميه ؛درحالي كه همه فرياد مي كشند و با دستانشان گونه هاي خود را مي خراشند و از شدت اندوه ، موهايشان پريشان مي شود و ملائك با بالهايشان آن ها را مي پوشانند ، آن ها را همراهي مي كنند .
اين ها همه يك طرف و مادرش فاطمه (صلوات الله عليها) هم يك طرف ،مي گريد و فرياد مي زند :«اين همان روزي است كه شما وعده داده شديد »[1] و جبرئيل فرياد بر مي آورد و مي گويد :«مظلوم است ، پس ياري اش فرما»- يعني محسن را - و محسن (صلوات الله عليه) مي گويد :من مظلوم هستم ، ياري ام فرما ... .
---------------------------------------
[1] : سوره انبياء: 103
... آن گاه حضرت حسين (صلوات الله عليه) در حالي كه آغشته به خونش است ، بر مي خيزد ؛پس به سوي دوازده هزار صديق حركت مي كند كه همه در راه خدا شهيد شده اند ، و از خاندان پيامبر (صلي الله عليه و آله) يا از شيعيان و دوستان و ياران ايشان اند ، و همه آغشته به خونشان هستند.
در اين هنگام ، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) او را مي بيند و سخت مي گريد؛ اهل آسمان ها و زمين و هر آنچه بر آن است ، از گريه حضرت مي گريند . در اين لحظه ، فاطمه (صلوات الله عليها) فريادي بر مي آورد كه زمين و زمينيان به لرزه در مي آيند . امير المومنين و حسن (صلوات الله عليهما) در طرف راست حضرت مي ايستند ، و فاطمه (صلوات الله عليها) در طرف چپ ايشان ؛حسين (صلوات الله عليه) مي آيد ، پيامبر (صلي الله عليه و آله)او را به سينه اش مي چسباند و مي فرمايد :
فدايت شوم حسين جان ! چشمانت روشن باد وچشمان من به خاطر تو روشن باد ؛و از طرف راست حسين (صلوات الله عليه) حمزه ؛ شير حق در زمين ، و از طرف چپ او جعفر بن ابي طالب طيار و در جلو روي او ابو عبيده بن حارث ؛فرزند عبد المطلب مي آيد .
و محسن (صلوات الله عليه) را در حالي كه آغشته به خونش است ، خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت اسد ؛مادر امير المومنين (صلوات الله عليه) كه دو جده ي او هستند ، مي آورند و نيز ام هاني و جمانه ؛عمه هايش ؛دختران ابي طالب ( عليهم السلام) همراه اسماءبنت عميس خثعميه ؛درحالي كه همه فرياد مي كشند و با دستانشان گونه هاي خود را مي خراشند و از شدت اندوه ، موهايشان پريشان مي شود و ملائك با بالهايشان آن ها را مي پوشانند ، آن ها را همراهي مي كنند .
اين ها همه يك طرف و مادرش فاطمه (صلوات الله عليها) هم يك طرف ،مي گريد و فرياد مي زند :«اين همان روزي است كه شما وعده داده شديد »[1] و جبرئيل فرياد بر مي آورد و مي گويد :«مظلوم است ، پس ياري اش فرما»- يعني محسن را - و محسن (صلوات الله عليه) مي گويد :من مظلوم هستم ، ياري ام فرما ... .
---------------------------------------
[1] : سوره انبياء: 103
نظرات شما عزیزان: